اشعاری برای سنگ قبر پدر
یکی از چیزهایی که سبب تمایز سنگ قبرها با هم می شود همان نوشته های روی آنها است. در این مطلب گزیده ای از متن ها و اشعار بسیار زیبا برای استفاده در سنگ قبر پدر را آماده کرده ایم. اگر به دنبال یک متن مناسب و یا شعر سنگ قبر پدر هستید میتوانید از اشعار موجود در این بخش استفاده کنید.
از اشعار مناسب دیگر میتوانید در مقاله اشعار و نوشته خاص سنگ قبر استفاده کنید.
پدرم تاج سرم چشم به راهت بودم
همه دم عاشق لبخند نگاهت بودم
ای فلک از چه زدی اتش غم بر جگرم
کاش جای پدرم من سر راهت بودم
***
ای سفر کرده به معراج به یادت هستیم
ای پدر ما همگی چشم به راهت هستیم
تو سفر کردی واسوده شدی از دوران
همه ماتم زده هر لحظه به یادت هستیم
***
رستم افسانه هایم، بابک بی هم مثال
چون که رفتی، تیر غم شهبال دنیایم شکست
***
پدرم دست اجل زود تو را پرپر کرد
مادرم گریه کنان خاک همی برسر کرد
اهل منزل همگی در غم تو محزونند
اشک چشم همگان خاک مزارت تر کرد
***
باورم نیست پدر رفتی و خاموش شدی
ترک ما کردی و با خاک هم آغوش شدی
خانه را نوری اگر بود زرخسار تو بود
ای چراغ دل ما از چه تو خاموش شدی
***
روح پاکت با امیرالمومنین محشور باد
خانه قبرت ز الطاف خدا پرنور باد
ای چراغ زندگانی ای پدر یادت بخیر
خاطرات در باغ فردوس برین مسرور باد
***
صد بار خدا مرثیـه خوان کرد مرا
در بوتـه ی صبر امتحان کرد مرا
هرگز نشکست پشتم از هیچ شکست
جز مرگ پدر که نیمه جان کرد مرا
***
کاروان ما عجب بی کاروان سالار شد
صبر بر مرگ پدر بر ما بسی دشوار شـد
بی تو بر ما زندگانی همچو شام تار شد
بین ما و تو چرا این آخرین دیدار شـد
***
ز هجرانت پدر جان اشکباریم
زمرگت جان بابا بیقراریم
***
پدرم دیده به سویت نگران است هنوز
غم نادیدن تو بار گران است هنوز
انقدر مهر و وفا برهمگان کردی که
نام نیکت همه جا ورد زبان است هنوز
***
آن گنج نهان در دل خانه پدرم بود
هم تاج سرم بود همی بال و پرم بود
هرجا که ز من نام و نشانی طلبیدند
آورازه نامش سند معتبرم بود
***
ای رهگذر دان گنج وفا خفته در اینجا
آتشکده مهرو صفا خفته در اینجا
دریای خروشان محبت گل ایثار
ای رهگذران پدر ماخفته در اینجا
شعر زیبای سنگ قبر پدر
بر پینه دست پرتوانش صلوات
بر روح بلندو مهربانش صلوات
او آینه تمام خوبی ها بود
بر سفره مانده در جهانش صلوات
***
جانم به ماتمت رود از تن به در ولی
زان جا که یکی است خون و پیوند
داغ توام نمی رود از دل به در پدر
مرگ پدرست رنج فرزند
***
آن کس که مرا روح و روان بود پدر بود
آن کس که مرا فخر زمان بود پدر بود
افسوس که رفت از سرم آن سایۀ رحمت
آن کس که برایم نگران بود پدر بود
***
روح پاکت با امیر المؤمنین محشور باد
خانه قبرت زالطاف خدا پر نور باد
ای چراغ زندگانی، ای پدر یادت به خیر
خاطرت در باغ فردوس برین مسرور باد
***
گشته از سیلاب غم چشمان من دریا ، پدر
من چه گویم بی تو از فردا و فرداها ، پدر
تکیه گاهی بودی و تنها امید و آرزو
بی تو این دنیا ندارد رنگ شادی ها ، پدر
***
بی تو هرگز زندگی شوری ندارد، پدرم
بی تو هـرگز شمع دل نوری ندارد، پدرم
جای اشک از دیدگان خون می فشانم
باز هم بی تو هرگز زندگی شوری ندارد، پدرم
***
یک عمـر علی گفت و در این دار مکافات
با عشق علی شاه ولایت بـه جنان رفت
او ذکر حسین داشت به دل در همه احوال
با عشق حسین ابن علی او ز جهان رفت
***
حرمت هستی ما ای پدر از نام تو بود
تو مپندار که رفتی و فراموش شدی
***
شانه اش مارا پناهی بود و رفت
شانه مان را تکیه گاهی بود و رفت
رفت و رفت غمهای ما بیشتر شد
شادی ما یک نگاهی بود و رفت
***
پدر ای آیت عشق خدایی
گل خوشبوی باغ آشنایی
از آن روزی که رفتی در دل خاک
دلم میسوزد از درد جدایی
***
آسمان امروز ببار، اينجا گلي پژمرده گشت
از غم داغ رخش، يک محفلي افسرده گشت
آسمان امروز ببار، ما صد جگر سوزانده ايم
چون پدر از بين ما رفت، قلب ما هم مرده گشت
***
درد من، درد فراق است، خدایا کم نیست
اشکهایم بجز از درد و غم و ماتم نیست
بر دل غم زده و بغض پر از فریادم
بجز آن لطف نگاه پدرم مرهم نیست
***
پدرم در سوگ تو دلهای ما پیوسته می گرید
سراپا همچو شمعی بی فروغ آهسته می گرید
تویی در خاطر ناشاد ما تا آخرین لحظه
به یادت چشم، همچون ساغر بشکسته می گرید
***
صفا از خانه و روح از بدن رفت
پدر مهربانم از میان رفت
غم هجران او را با که گویم
که چون پروانهای از شعله ها رفت
***
پدرم یاد تو هرگز نرود از دل ما
مگر آن روز که درخاک شود منزل ما
***
ای گل باغ و چمن از ما گسستن زود بود
پشت فرزندان از این ماتم شکستن زود بود
بهر تو همسر ندارد صبر در این انتظار
ای پدر بر سنگ نامت نقش بستن زود بود
***
همیشه مونس ویاور پدرم بود
به وقت رنج غمخوارم پدر بود
چو پروانه اگر بال وپرم سوخت
ولی شمع شب تارم پدر بود
***
پدرم بارش باران خدا بود
پدرم جلوه ایمان وصفا بود
پدرم حاکم پیمان ووفا بود
پدرم درهمه جا کار گشا بود
***
پدر سنگ مزارت را به آه وناله میبوسم
به عشق وزحمت چندین وچندین ساله میبوسم
اگر دنیا شود گلشن گلی جز تو نمی یابم
ز چشمم زاله میریزد تورا چون لاله می بوسم
***
گردش دور قمر را نه تو دانی و نه من
وقت اعلام سفر را نه تو دانی و نه من
تا که هست سایه پر مهر پدر بر سر ما
به خدا قدر پدر را نه تو دانی و نه من
***
پدرم یاد تو هرگز نرود از دل ما
مگر آن روز که در خاک شود منزل ما
***
پدر خوبم،
تو مسافر امتداد زندگیمان بودی
که بار سفر را بی خبر بر دوش خسته ات نهادی
و رفتی
سایه ای بودی و پناهی
و ما مغرور به داشتن تو
***
چه شب ها تا سپیده در کشیدی
ندای یاعلی یارب کشیدی
بخاب آرام پدر جان در مزارت
که پایان شد تمام درد هایت
***
ناگهان رفت از برم، هرگز نباشد باورم
تا بمیرم از فراقت، دل بسوزد، پدرم
همچو شمعی سوختی، با کس نگفتی درد دل
پیش رویم جان سپردی، کی رود از خاطرم؟