اشعار سنگ قبر مادر
در سایت سنگ رضوان، وجود بخش اشعار سنگ مزار این امکان را به خریداران میدهد که متناسب با سنگ خریداری شده از یک متن باکیفیت بر روی سنگ بهرهمند شوند . اگر به دنبال یک متن مناسب و یا شعر سنگ قبر پدر و شعر سنگ قبر مادر هستید میتوانید از اشعار موجود در این بخش استفاده کنید.
یکی از چیزهایی که سبب تمایز سنگ قبرها با هم می شود همان نوشته های روی آنها است در ادامه مطلب اشعاری برای سنگ قبر مادر آورده شده است. از اشعار مناسب دیگر میتوانید در مقاله اشعار و نوشته خاص سنگ قبر استفاده کنید.
شعر سنگ قبر مادر
بخواب ای مادرم آرام و خسته بخواب ای مادرم ای دل شکسته
بمیرم من برای غصه هایت بمیرم من برای اشک هایت
***
دگر اغوش مادر جای ما نیست
دریغا دامنش ماوای ما نیست
از ان روزی که از دار فنا رفت
کسی غمخوار و هم اوای ما نیست
***
دگر اغوش مادر جای ما نیست
دریغا دامنش ماوای ما نیست
از ان روزی که از دار فنا رفت
کسی غمخوار و هم اوای ما نیست
***
قلبم شده رنجور زهجر تو مادر
فکرم شده اینگونه پریشان تو مادر
هر لحظه کنم آرزوی روی تو افسوس
دستم شده کوته زدامان تو مادر
***
گل های بهشت سایبانت مادر
یک دسته ستاره ارمغانت مادر
دیگر چه کسی چشم به راهم باشد
قربان نگاه مهربانت مادر
***
همی نالم که مادر در برم نیست
صفا و سایه او بر سرم نیست
مرا گر دولت عالم ببخشند
برابر بانگاه مادرم نیست
***
آفتابی در جهان تابید و رفت
عمر کوتاهش جهان را دید و رفت
هیچکس از دست او رنجش نداشت
او چرا از دست ما رنجید و رفت
***
این چه شمع است که خاموش نگردد هرگز
مرگ مادر که فراموش نگردد هرگز
***
مادرم ای رفته در خوابی دراز
یاس هایت توی ایوان گشته باز
گرچه گلهایت همه تنهاشدند
با شقایق های آن دنیا بساز
***
ناله کردم ذره ای از کوه دردم کم نشد
گریه کردم اشک برداغ دلم مرهم نشد
درگلستان گردگل بسیارگردیدم ولی
از هزاران گل که بوییدم یکی مادرنشد
***
مادر به زیر خاک چه خوش ارمیده ای
ای باغبان ز گلشن خود دل بریده ای
مادر چه شد که به همه مهر مادری
دست از من وتو ثمرانت کشیده ای
***
همی نالم که مادر دربرم نیست
صفاو سایه او برسرم نیست
مراگر دولت عالم ببخشند
برابر با نگاه مادرم نیست
***
گر چه من دیگر نمی بینم گل روی تو را
خاطراتت را در این غمخانه مهمان میکنم
گوهر یکدانه ام ای مادر خوبم بدان
تا ابد یاد تو را در سینه پنهان میکنم
***
مادرم بی تو صفا رفت ز کاشانه ما
رونقی نیست دگر بعد تو در خانه ما
جای خالی تو را چون نگرم هر شب و روز
از چه این زهر فلک ریخت به پیمانه ما
***
در باغ دلم صنوبری جان می داد
در سینـه مـن کبوتری جـان می داد
در بستر درد با دلی پر ز امید
دیدم که چگونه مادرم جان می داد
***
مادرم شعله ای از نور خدابود
نه به یاد منو تو فکر خدا بود که رفت
همه جا ورد زبانش سخن آیه حق
دم آخر به لبش ذکر خدا بود که رفت
***
مهربانتر زدل عاشق مادر دل نیست
به دو گیتی چو دل صادق ما درد و دل نیست
دل پاکی طلبیدم که کنم هدیه به او
هرچه گشتم به خدا لایق مادر دل نیست